خانه خراب تو شدم
به سوی من روانه شو
سجده به عشقت می زنم
منجی جاودانه شو
ای کوه پر غرور من
سنگ صبور تو منم
ای لحظه ساز عاشقی
عاشق با تو بودنم
روشن ترین ستاره ام
می خواهمت می خواهمت
تو ماندگاری در دلم
می دانمت می دانمت
ای همه وجود من
نبود تو نبود من
ای همه وجود من
نبود تو نبود من
توی یک دیوار خسته
توی یک دیوار سنگی
دوتا پنجره اسیرن دوتا خسته دوتا تنها
یکیشون تو یکیشون من دیوار از سنگ سیاهه
سنگ سرد و سنگ خارا
زده قفل بی صدایی
به لبهای خسته ی ما
نمیتونی که بجنبی
زیر سنگینیه دیوار
همه ی عشق من و تو مثل هر قصه ی دیوار
همیشه فاصله بوده بین دستهای من و تو باهمین تلخی گذشته شب و روزهای من و تو
کاش که این دیوارخراب شه
من و تو باهم بمیریم
توی یک دنیای دیگهدستای هم رو بگیریم
شاید اونجا توی دلها
درد بیزاری نباشه
میون پنجره هاشون
دیگه دیواری نباشه...
اسم تو هر اسمی که هست
مثل غزل چه عاشقونه س ...
---
شعرای قشتگی بود ، عاشق و موفق باشی
سلام
ممنون از اینکه به وبلاگ من سر زدیدونظر دادید
باتشکر