عشق

مطلب- عکس- شعر

عشق

مطلب- عکس- شعر

کاش

کاش مرا زیر پرچین ثانیه ها تنها مگذاری تا همچون شمع زیر سایه ی چشمانی نادیده بگریم .من توبه کردم که دیگرعهد ناصواب نبندم چرا که دیدن تو در ماورای چشمان من آرزوئی دیرینه است . رویای من تحقق آرمانی است که تو خواهانه جلوه گر شدنش هستی ، دیدن چشمانی است که ای کاش تو مرا به دیدارشان بخوانی .آن روز که چشمانم به تلالو روی ماهت منوّر شود و لبانم با تمام وجود فریاد دوستت دارم را سر دهد ، روز پرواز به قله ی رفیع آرامش است .کاش حس شکفتن را به آغوش بازم هدیه کنی . کاش رویای دوباره زیستن را در سراچه ی ذهنم معنا کنی و ای کاش ، بودن را درپرتوحقیقت جامه ی سبز بپوشانی .نمی دانم ، هیچ نمی دانم......حس غریبی است ، دردی عجیب که شاید تنها جلوه ی رخسار تو آن را التیام بخشد . بازهم نمی دانم...بیا و این نادانی هایم را به دانائی خود بپذیر و بدان که آمدن تو همان آرزوئی است که از مبدا هستی التماس جستم .اگر ذره ای دوستم داری بیا تا خروارها عشق را به وجود پاکت ارزانی دارم .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد