عشق

مطلب- عکس- شعر

عشق

مطلب- عکس- شعر

صحبت هایی که حرفه دله

خیلی سخت است وقتی همه کنارت باشند و باز احساس تنهایی کنی. وقتی عاشق باشی و هیچ کس از دل عاشقت باخبر نباشد . وقتی لبخند می زنی و توی دل گریانی . وقتی تو خبر داری و هیچ کس نمی داند . وقتی به زبان دیگران حرف می زنی ولی کسی نمی فهمد . وقتی فریاد می زنی و کسی صدایت را نمی شنود . وقتی تمام درها به رویت بسته است... آن گاه دستهایت را به سوی آسمان بلند می کنی و از اعماق قلب تنها و عاشق و گریانت بانگ برمی آوری که: « ای خدای بزرگ دوستت دارم!» و حس می کنی که دیگر تنها نخواهی ماند

 

 

عزیزم نمی د ا نم تورا چه بنامم X یا y ؛ فقط این را می دانم که سینوس زاویه لبانت با کوسینوس زاویه چشمانت با هم برابراند و مرا چنان در مثلث قلبت اسیر کرده ای . که برای انتقام از تو جذر خواهم گرفت  

 

 

افلاطون میگه : اگه با دلت کسی یا چیزی رو دوست داشتی زیاد جدی نگیرش. چون کار دل دوست داشتنه... درست مثل کار چشم که دیدنه ... ولی اگه کسی رو با عقلت دوست داشتی بدون داری چیزی رو تجربه می کنی که اسمش عشق واقعیه !!!  

 

 

معلم پای تخته داد می زد صورتش از خشم گلگون بود و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود ولی ‌آخر کلاسی ها لواشک بین خود تقسیم می کردند وان یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد برای آنکه بی خود های و هو می کرد و با آن شور بی پایان تساوی های جبری رانشان می داد خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی تاریک غمگین بود تساوی را چنین بنوشت یک با یک برابر هست از میان جمع شاگردان یکی برخاست همیشه یک نفر باید به پا خیزد به آرامی سخن سر داد تساوی اشتباهی فاحش و محض است معلممات بر جا ماند و او پرسید گر یک فرد انسان واحد یک بود آیا بازیک با یک برابر بود سکوت مدهوشی بود و سئوالی سخت معلم خشمگین فریاد زد آری برابر بود و او با پوزخندی گفت اگر یک فرد انسان واحد یک بود آن که زور و زر به دامن داشت بالا بود وانکه قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت پایین بود اگر یک فرد انسان واحد یک بود آن که صورت نقره گون چون قرص مه می داشت بالا بود وان سیه چرده که می نالید پایین بود اگریک فرد انسان واحد یک بود این تساوی زیر و رو می شد حال می پرسم یک اگر با یک برابر بود نان و مال مفت خواران از کجا آماده می گردید یا چه کس دیوار چین ها را بنا می کرد ؟یک اگر با یک برابر بود پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد ؟یا که زیر صربت شلاق له می گشت ؟یک اگر با یک برابر بود پس چه کس آزادگان را در قفس می کرد ؟معلم ناله آسا گفت بچه ها در جزوه های خویش بنویسید یک با یک برابر نیست

یه ستاره ۵تا انتها داره. یه مربع ۴تا انتها داره. یه مثلث ۳تا. یه خط ۲تا. دلم میخواد دوستی من و تو مثل دایره باشه که هیچ انتهایی نداشته باشه

 

   

چی بگم از کجا بگم

دردم با کیا بگم

بهتره که دم نزنم

حرفی از عشم نزنم

از عشقی که گم شد و رفت

عاشق مردم شد و رفت

عشقی که بی فروغ نبود

برای من دروغ نبود

بغض نشسته تو گلوم

وقتی نشستی رو به روم

من از خودم چرا بگم

باید از اون چشم ها بگم

خیره تو چشم مست تو

دست میدم به دست تو

دل از زمونه میکنم

حرف دلم رو میزنم

چه حالتی داره چشام

نرگس بیمار گشمت

چشم تو خوابم می کنه

مست و خرابم می کنه

وقتی نشستی رو به من

از عاشقی بگو به من

بزار چشمات دل ببره

این جوری باشه بهتره

چشمات اگر پس نزن

چشم های سر سپردمو

میشه فراموش کنم

خاطره های مردم

 

 

بوسه اسم است...چون عمومی است بوسه فعل است...چون هم لازم است هم متعدی بوسه حرف تعجب است...چون اگر ناگهانی باشد طرف مقابل را مات و مهبوت میکند بوسه ضمیر است...چون از قید انسان خارج نیست بوسه حرف ربط است...چون 2 نفر را به هم متصل میکند

 

 

اونی که یار تو بود، اگه غمخوار تو بود، قلبش رو پس نمی داد دل به هر کس نمی داد، دل می گفت مقدسه عشق اون برام بسه ،از نگاش نفهمیدم که دروغ وهوسه، غصه خوردن نداره ،گریه کردن نداره، به یه قلب بی وفا دل سپردن نداره، آخر قصه چی شد، قلب اون مال کی شد اون که از من پر گرفت چی می خواستیم وچی شد، اونی که مال تو بود اگه لایق تو بود تورو تنها نمی ذاشت، با خودت جا نمی ذاشت  

 

 

خوشا دردی که درمانش تو باشی خوشا راهی که پایانش تو باشی خوشا چشمی که رخسار تو بیند خوشا ملکی که سلطانش تو باشی خوشا آن دل که دلدارش تو گردی خوشا جانی که جانانش تو باشی مشو پنهان از آن عاشق که پیوست همه پیدا و پنهانش تو باشی برای آن به ترک جان بگوید دل بیچاره تا جانش تو باشی  

 

 

عــشــق مثل آب میمونه کـه میتـونی توی دستت قایمــش کنی آخرش یه روز دستت رو باز می کنی میبینی نیست قطره قطره چکیده بی آنکه بفهمی اما دستت پر از خاطره است  

 

 

عشق را وارد کلام کنیم تا به هر عابری سلام کنیم و به هر چهره ای تبسم داشت ما به آن چهره احترام کنیم زندگی در سلام و پاسخ اوست عمر را صرف این پیام کنیم عابری شاید عاشقی باشد پس به هر عابری سلام کنیم

نظرات 1 + ارسال نظر
ندونی بهتره!!! جمعه 27 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:33 ق.ظ

too goooooooooooooooooooood!!!!!!!!!!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد