بیا با هم یکی باشیم ، نه من بی تو باشم و نه تو تنها باشی!
بیا تا عاشق هم باشیم ، تو با عشق من زندگی کن و من با عشق تو نفس میکشم
بیا برای همیشه با هم بمانیم ، با خیال تو زندگی نمیکنم ، همیشه با عشق تو عاشقترینم !
بیا با هم همصدا شویم و ترانه عشق را بخوانیم ، من برای تو میخوانم و تو برای عشقمان بخوان !
بیا با هم یکی باشیم ، نه من بی تو باشم و نه تو تنها باشی!
بیا تا عاشق هم باشیم ، تو با عشق من زندگی کن و من با عشق تو نفس میکشم
بیا برای همیشه با هم بمانیم ، با خیال تو زندگی نمیکنم ، همیشه با عشق تو عاشقترینم !
بیا با هم همصدا شویم و ترانه عشق را بخوانیم ، من برای تو میخوانم و تو برای عشقمان بخوان !
بیا تا گلهای باغ زندگی را دسته دسته بچینیم و بهم هدیه دهیم!
بیا تا سرزمین عشق را با حضورمان گلباران کنیم ، شهر عشق را ستاره باران کنیم،
تو از من بگو ، تا من نیز از مهربانی های تو بگویم !
بیا با هم یکدل باشیم ، و یک نفس به عشق هم نفس بکشیم!
عشق ما پاک است ، مظهر این پاکی تویی عزیزم، عشق ما مقدس ،
قبله گاه من تویی عزیزم!
بیا با هم باشیم ، با هم بمانیم و یکرنگ باشیم!
عشق من تویی، عشق تو منم ، عشق ما خداست ،
پس به خدا خیلی دوستت دارم!
بیا با هم وفادار باشیم ، نه من بی وفا باشم و نه تو پر از گناه باشی!
عشق ما همیشگیست ، تویی سرچشمه این جاودانگی !
ای مهربانم برای من باش ، با من یکی باش و دوستم داشته باش
زیرا که من به تو و وجود پر مهرت نیاز دارم !
اشتباه کردم قلبم را به تو دادم ، دل بستم به تو و عهد عشق را با تو بستم!
اشتباه کردم آن روز که به تو گفتم به قلب من خوش آمدی!
اشتباه کردم اسیرت شدم ، دلتنگت شدم و به انتظار تو نشستم !
بگذار چند روزی بگذرد و بعد قلبم را زیر پاهایت له کن، مرا از یاد ببر و فراموش کن!
چه زود رفتی و دل به غریبه ای دیگر سپردی!
چه زمانه بی وفایی شده ، قلب من چه ساده و تنها شده !
اشتباه کردم که برایت از عشق گفتم ، چه با شور و شوق گوش میکردی
حرفهایم را و میگفتی حرفهایم شیرین است ، صدایم دلنشین است!
چه با اراده فریاد زدی که دوستم داری ، پس کجاست آن قلب مهربانت؟
اشتباه کردم رویای شیرین عشق را در خیالم با تو دیدم ، و عکس تو را
در کنار عکس خودم نقاشی کردم !
اشتباه کردم برایت نامه عاشقانه نوشتم ، تو هنوز نخوانده ، آن را پاره پاره کردی!
پس کجاست آنهمه قول و قرار؟
آری گناه من عاشق شدن بود و اشتباه من با تو ماندن!
گناه خویش را میپذیرم و با خود عهد بسته ام که دیگر اشتباه نکنم!
پشیمانم ، پشیمان از اینکه چرا حرفهای دروغین تو را باور کردم ،
لبخند زدم و با تنهایی خداحافظی کردم !
حالا تو به من لبخندی تلخ زدی و دستهای بی وفایت را از دور تکان داد و گفتی
خداحافظ برای همیشه !
میدانستم این عشق سرانجامی ندارد، میدانستم تو نیز مثل همه بی وفایی!
پس خداحافظ برای همیشه!
خوشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم اومد
به منم یه ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر بزن
منتظرت هستم ...